سپهر
یکشنبه 30 مردادماه سال 1384 ساعت 12:21 ب.ظ
رفتنت را که دیدم ...
آرام در خویش بی که صدایی تراوش کند از
لبانم در خویشتن خویش شکستم
و چرخها که به حرکت سکون ناپذیر در آمده بودند
به زمان سوگند خوردند
ثانیه ها به آتش نشستند و زمان به تابوت خاک سپرده شد
و من با صدایی که آرام از دیدگانم تراوش می کرد
در خویشتن خویش شکستم
ابرها را فرمان باران ده تو را به خویشتنت قسم...
سپهر
یکشنبه 30 مردادماه سال 1384 ساعت 12:11 ب.ظ
در پشت چشمان معصومت رازی نهفته است
که من در هزار تویش افسون گشته ام ...
سپهر
پنجشنبه 27 مردادماه سال 1384 ساعت 02:11 ق.ظ